دوستت دارم L LOVE YOU

من عاشق آن دیده چشمان سیاهم ای بی وفا
بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم
گر مستی چشمان سیاه تو گناه است
من طالب آن مستی و خواهان گناهم
دست خودم نیست ای بی وفا
اگر می بینی عاشق تو هستم ، دیوانه تو هستم ، و تمام فکر و زندگی من تو شده ای بی وفا
به خدا بدان که این دست خودم نیست A!
اگر میبینی چشمانم در بیشتر لحظه ها خیس است و دستانم سرد است و اگر میبینی همه لحظه های دور از تو بودن اینهمه سخت و پر از غم و غصه است بدان که این دست خودم نیست ای بی وفا
!
دست خودم نیست که همه لحظه ها تو را در جلو چشمانم میبینم و به یاد تو می باشم تنهایم.
دست خودم نیست که دوست دارم همیشه در کنارت باشم ، دستانت را بگیرم ، بر
لبانت بوسه بزنم و تو را در آغوش خودم بگیرم!
به خدا دست خودم نیست که هر شب به آسمان نگاه می اندازم و ستاره ای درخشان را میبینم و به یاد تو می افتم
!
دست خودم نیست که هر سحرگاه به انتظارت مینشینم تا در آسمان دلم طلوعی دوباره داشته باشی ای بی وفا
بی تو، مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم
آن عاشق دیوانه که بودم .
در نهانخانه جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت .
من همه محو تماشای نگاهت .
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب
شب و صحرا ، گل و
بوسه چیست؟
بوسه مگر چیست فشار دو لب
آنکه گناه نیست چه روز و چه شب
بوسه یعنی وصل شیرین دو لب
بوسه یعنی عشق در اعماق شب
بوسه یعنی مستی از مشروب عشق
بوسه یعنی آتش و گرمای تب
بوسه یعنی لذت از دلدادگی
لذت از شب لذت از دیوانگی
بوسه یعنی حس خوب طعم عشق
طعم شیرینی به رنگ سادگی
لحظه ای با دلبری تنها شدن
بوسه آتش می زند بر جسم و جان
بوسه بر می دارد این شرم از میان
بوسه یعنی شادی و شور و نشاط
بوسه یعنی عشق خالی از گناه
بوسه یعنی قلب تو از آن من
بوسه یعنی تو همیشه مال من
Aدوستت دارم عشق منیA
رمشک،دهستان رمشک،وب سایت رمشک نیوز،
وب رمشک
وب سایت دهستان رمشک
تنها عشق
تنها عشق
بامرام
رمشک
دو تا رفیق عاشق یک دختر میشند دختره میگه من 2 جام مشروب برای شما میارم تو یکیش زهر ریختم ... هرکس زنده بمونه اون با من ازدواج میکنه ...! رفیق اولی میخوره میگه : به سلامتی این که من بمیرم و رفیقم به عشقش برسه

به افتخاره همه دختــــــرهای باوفا و بامرام
رمشک
عشق
از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟
گفت:حرام است.
از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟
گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد.
از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟
.......
از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟
گفت:همپایloveاست.
از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟
گفت : محبت الهیات است.
از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟
از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟
.......
گفت :عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست.
.
از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها آدم رباتی هست که قلب را به سوی خود می کشد.
از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد.
از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟
از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود.
از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟
از استاد زیست پرسیدندعشق چیست؟
گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود.
از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟
گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد
.
از خودعشق پرسیدم عشق چیست گفت فقط یک نگاه
رسم عشق
دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد. نامزدوی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.. بیماری زن شدت گرفت و آبله تمامصورتش را پوشاند. مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید. زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود. مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد. 20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت وچشمانش را گشود. همه تعجب کردند. مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم
رمشک.رمشکی.دهستان رمشک.